خبرگزاري مهر - گروه بين الملل : دومين شماره پژوهشنامه سازمانهاي بين المللي تركيبي از شش مقاله مي باشد كه به سازمانهاي منطقه اي و بين المللي بدون محدوديت بندي از نظر ماهيت سازمان بدان پرداخته است .
مقاله نخست به بحث انتخاب دبيركل و چالشهاي پيش روي انتخاب دبير كل در شرايط نوين بين المللي مي پردازد. دكتر سيد علي طباطبايي نويسنده مقاله "دبير كل آينده سازمان ملل كيست؟" موضوع را با اين نكته شروع مي كند كه شرايط نوين بين المللي در ابتداي قرن بيست و يكم وضعيت جديد بين المللي و استلزامات نويني را در سطح جهان ايجاد كرده است و فرصت ها و چالشهاي جديدي را در براي كشورها و نهادهاي بين المللي به وجود آورده است . سازمان ملل به عنوان فراگيرترين و تاثيرگذارترين سازمان بين المللي را متاثر از شرايط نوين دانسته و آن را به ناچار پاسخگوي فرايند تغيير ، تطبيق و انجام اصلاحات مي داند تا جايگاه و كاركرد اين نهاد بين المللي تثبيت و تداوم يابد . وي در اين مقاله به جايگاه دبير كل در سيستم سازمان ملل ، رويه موجود انتخاب دبير كل ، ديدگاه منتقدين ، اعلام ويژگيهاي رسمي براي كانديداها ، كانديداهاي مطرح مقام دبير كلي براي دوره بعد را مورد بررسي قرار مي دهد .
مقاله دوم با نام "فراتر از گسترش : سياست همسايگي اتحاديه اروپا " به "رضا جنيدي" اختصاص دارد . وي در اين مطلب به اين نكته مي پردازد كه از جمله حوزه هاي سياستگذاري در داخل اتحاديه اروپا كه كه با توجه به فرايند گسترش اين اتحاديه و متقارن با سياست خارجي و امنيتي مشترك اروپايي از اهميت خاصي برخوردار است سياست همسايگي اتحاديه اروپاست .
جنيدي اين سياست همسايگي را مجموعه منسجم و واحدي از برنامه هاي مختلف همكاريهاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي ارزيابي كرده و اين سياست را پيش از اين در قالب برنامه هاي مختلف و در مناطق و كشورهاي مختلف همسايه اتحاديه اروپا در حال اجرا بر شمرده است . كشورهاي موجود در چارچوب اين سياست مشتمل بر كشورهاي همسايه اتحاديه در شرق اروپا ، قفقاز و منطقه مديترانه مي باشد . وي هدف اساسي سياست همسايگي اتحاديه اروپا را بسط صلح ، امنيت ، توسعه اقتصادي و دموكراسي در كشورهاي مجاور در جهت تثبيت و توسعه ثبات و امنيت در داخل اتحاديه اروپا مي داند و اتحاديه اروپا را تعقيب كننده تحكيم موضع خود به عنوان يك قدرت منطقه اي مي داند .
مقاله سوم اثر الكساندرا گسيو با نام "نهادهاي امنيتي به مثابه كارگزاران جامعه پذيري؟ ناتو و اروپاي نوين " مي باشد كه از طرف دكتر آرمين اميني ترجمه و تدوين گرديده است . نويسنده در اين مقاله مي گويد : ناتو به عنوان يك سازمان بين المللي موثر در دوران جنگ سرد كه جايگاه خود را در دوره پساجنگ سرد نيز حفظ كرده است ، درصدد اشاعه هنجارهاي داخلي خود است و بر اين اساس نقش مهمي را در بازتعريف ساختارهاي امنيت حقوقي كشورهاي كمونيست اروپايي داشته است .
وي سياست ناتو را اينگونه ارزيابي مي كند كه درصدد است تا مقوله "جامعه پذيري در كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي را در گستره امنيتي عملياتي نمايد و بي ثباتي هاي مقطع زمان كنوني را بهترين فضا براي ابتكار عمل ناتو در عرصه تعاملات امنيتي - سياسي مي داند .
مقاله چهارم پژوهشنامه به مبحثي با نام "كاربرد زور از طريق سازمانهاي بين المللي : شوراي امنيت و منطق انتقال اطلاعات " مي پردازد كه به قلم "الكساندر تامپسون" به نگارش درآمده و "رضا جنيدي" آن را ترجمه و تدوين نموده است . نويسنده ، مطلب را با نقش سازمانهاي بين المللي در مديريت جهاني بعد از جنگ دوم شروع كرده و گفته است نقش شوراي امنيت در زمينه تاييد موارد مربوط به كاربرد زور از پايان جنگ سرد به اين سو پررنگ تر شده است . وي پيگيري كاربرد زور از سوي قدرتهاي بزرگ و از مجراي سازمان ملل متحد را هر چند مستلزم هزينه هايي براي اين قدرتها بوده اما مزاياي آن بيش از هزينه ها بوده است . تامپسون مزيت اصلي دريافت مهر تاييد از شوراي امنيت را برخواسته از توانايي شوراي امنيت در انتقال پيام ها و اطلاعات بيان مي كند و مي گويد : "هنگامي كه يك قدرت بزرگ براي كاربرد زور از مجراي سازمان ملل اقدام مي نمايد ، اين اقدام پيامهايي را براي رهبران و افكار عمومي ساير كشورها ارسال مي كند . رهبران جهان بدين وسيله متوجه مي شوند پيوستن به ائتلاف مورد تاييد شوراي امنيت ، امتيازات سياسي بين المللي را براي آنها به همراه خواهد داشت . افكار عمومي هم به اين نكته پي مي برند كه پيوستن دولت متبوعشان به چنين ائتلاف جهاني ، مزيتهاي مهم بين المللي را در پي خواهد داشت ".
مقاله پنجم با نام " روند تصميمگيري در سازمان پيمان همكاري آتلانتيك شمالي (ناتو) و چشم اندازهاي جديد" نوشته دكتر آرمين اميني مي باشد . وي معتقد است : " سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) مقوله اصلاحات در ساز و كارهاي تصميم گيري سنتي خود را در دستور كار قرار داده است . وي اقدامات نظامي آمريكا در افغانستان و عراق را عامل شتاب بيشتر در اصلاحات پيرامون اجماع در تصميم گيريهاي امنيتي – راهبردي ناتو مي داند" .
مقاله ششم پژوهشنامه با نام "دموكراسي سازي و سازمانهاي بين المللي" به قلم "ادوارد . دي . مانسفلد" و "جون . سي . پوهاس" از سوي گروه سازمانهاي بين المللي ترجمه و تدوين گرديده است . در اين مقاله دموكراسي سازي در كشورها روندي معرفي شده است كه بر اثر ورود كشورها به سازمانهاي بين المللي تسريع مي گردد ، زيرا رهبران كشورها در اثر تعامل با سازمانهاي بين المللي ظرفيت اصلاحات را در چارچوب يك دموكراسي منسجم مي يابند . بسياري از كشورها از اين جهت وارد سازمانهاي بين المللي مي گردند تا در رفع دشواريهاي همكاريهاي متقابل از قدرت عمل بيش تري برخوردار گردند .
نويسندگان به اين استنتاج رسيده اند كه عضويت در سازمانهاي بين المللي مي تواند به رهبران كشورهاي در حال گذار به دموكراسي كمك كند تا با اعتبار يافتن تصميمات راهبردي خود ، ساز و كارهايي را براي پيشبرد دموكراسي با كمترين هزينه طراحي نمايد. همچنين در اين مسير تقاضاهاي متنوع سازمانهاي بين المللي از اعضا در راستاي همگن سازي كاركردها به گونه اي است كه تنش هاي بين المللي بر اثر فرايند دموكراسي سازي به حداقل برسد و تطابق هنجارهاي داخلي و بين المللي را تسريع مي كند .
نظر شما